خلاصه داستان: دو جوان به طور اتفاقی با هم آشنا می شوند و عاشق هم می شوند، اما زن مبتلا به جذام تشخیص داده می شود و به یک آسایشگاه دورافتاده کوهستانی فرستاده می شود.
خلاصه داستان: مانو که به تازگی ده ساله شده است، اولین سفر خود را به مورسیا انجام می دهد تا مدتی را با خانواده پدرش بگذراند. او در محاصره باغ ها، دریا، طبیعت و خانواده ای سرزنده و خونگرم، اولین عشق و اولین نشانه های بزرگسالی خود را خواهد یافت...
خلاصه داستان: دو سال پس از اولین سری قتلها، وقتی سیدنی به زندگی دانشگاهی عادت میکند، شخصی که لباس Ghostface را بر تن میکند، رشته جدیدی از قتلها را آغاز میکند.